مقایسه تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال؛ کدام برای معاملات ارز دیجیتال بهتر است؟
تحلیل بازارها و پیشبینی قیمت ارزهای دیجیتال پیچیدهاند و به مهارت و دانش خاص خود نیاز دارند. بااینحال، اینکه چه دانشی موردنیاز است، به نوع تحلیلگر و اطلاعاتی که از نظر آنها مرتبط هستند، بستگی دارد. دو مکتب فکری پایه وجود دارد که طرفداران هرکدام تمایل دارند، یافتههای طرف مقابل را رد کنند. تحلیلگران این دو مکتب فکری بهعنوان تحلیلگر فاندامنتال (بنیادین) و تحلیلگر تکنیکال شناخته میشوند. مسلماً هر دو روش ارزشمند هستند و هرکدام بسته به مورد، کاربرد خود را دارند.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) مبتنی بر این ایده است که بسیاری از عوامل ازجمله اقتصاد کلان و اقتصاد خرد، بر ارزش ذاتی یک دارایی تأثیر میگذارند. برای تعیین ارزش ذاتی یک دارایی از طریق تحلیل فاندامنتال، سه بخش اصلی را در نظر میگیرند که عبارتاند از اصول پایه یک کسب و کار، صنعت آن و اقتصاد. ایده این روش این است که سرمایهگذار با آگاهی از همه اطلاعات مربوط به یک کسب و کار و جایگاه آن در دنیای اقتصاد، بهترین درک را از ارزش یک دارایی خواهد داشت.
یک تحلیلگر که طرفدار تحلیل فاندامنتال است، موارد زیر را بررسی میکند:
- کیفیت مدیریت
- چشمانداز رشد بلندمدت
- نسبتهای سودآوری و حاشیه سود
- پرداخت سود سهام
- سوابق درآمد
چگونه از تحلیل فاندامنتال استفاده کنیم؟
دو رویکرد برای تحلیل فاندامنتال وجود دارد: از بالا به پایین و از پایین به بالا.
تحلیل فاندامنتال از بالا به پایین
تحلیلگرانی که از این رویکرد استفاده میکنند، با عوامل کلان اقتصادی ازجمله سطوح تولید ناخالص داخلی، نرخ بهره و تورم شروع میکنند. با استفاده از این اطلاعات، در تلاشاند که مشخص کنند اقتصاد به کدام سمت میرود و کدام بخش از بازار، بهترین چشمانداز را خواهد داشت. مثلاً در یک دوره رکود، سرمایهگذاری در شرکتی که کالاهای لوکس ارائه میکند، گزینه خوبی محسوب نمیشود. درنهایت، تحلیلگران گزینههای سرمایهگذاری را به شرکتهای خاص، پلتفرمهای مالی غیرمتمرکز، ارزهای دیجیتال و ارزهای فیات محدود میکنند تا بهترین فرصتهای سرمایهگذاری را شناسایی کنند.
تحلیل فاندامنتال از پایین به بالا
تحلیلگرانی که از این رویکرد استفاده میکنند، تحلیل خود را با بررسی عوامل اقتصاد خرد مربوط به کسب و کار آغاز میکنند. در این رویکرد، اول از همه، درآمد شرکت و ریسکها در نظر گرفته میشوند و سپس نوبت به تجزیه و تحلیل بخش صنعت و اقتصاد عمومی میرسد. تحلیلگرانی که از این رویکرد پیروی میکنند بر این باورند که اگر صرفاً بخش صنعت عملکرد خوبی نداشته باشد، به این معنی نیست که شرکتهای جداگانه نیز عملکرد خوبی ارائه نکنند. مثلاً، در صنعت خودرو، افزایش قیمت نفت و حرکت به سمت حمل و نقل سبزتر ممکن است بر ارزش صنعت خودرو تأثیر منفی بگذارد. بااینحال، شرکتهایی که خودروهای هیبریدی یا خودروهای الکتریکی تولید میکنند، ممکن است رکورد فروش داشته باشند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال با فاندامنتال تفاوت دارد، چراکه با استفاده از آن بهجای اینکه ارزش ذاتی یک دارایی را پیشبینی کنید، سعی میکنید مسیر قیمت آن دارایی را در آینده نزدیک تعیین کنید. تحلیلگران تکنیکال یا نمودارخوانان با اعداد و نمودارها سروکار دارند، درحالیکه یک تحلیلگر فاندامنتال، عوامل بیرونی و حتی عوامل احساسی مؤثر بر بازار را نیز در نظر میگیرد. یک تحلیلگر تکنیکال، تحلیل خود را به این باور محدود میکند که عوامل اصلی مؤثر بر بازار، عرضه و تقاضا هستند. برای این منظور، بهجای تمرکز بر اقتصاد عمومی، یا حتی خود کسب و کار، یک تحلیلگر تکنیکال فقط ارزش دارایی را مدنظر قرار میدهد، حرکتهای گذشته قیمت را تجزیه و تحلیل میکند و سعی دارد الگوهای معاملاتی را برای تعیین حرکت قیمت در آینده پیدا کند. کار یک تحلیلگر تکنیکال، پیشبینی ارزش یک دارایی نیست، بلکه شناسایی بهترین فرصتهای سرمایهگذاری در حال حاضر، بر اساس نوسانات قیمتی گذشته و قیمت فعلی است.
یک تحلیلگر که طرفدار تحلیل تکنیکال است، موارد زیر را بررسی میکند:
- گرافها و نمودارهای قیمت
- الگوهای معاملاتی
- روندهای قیمتی
چگونه از تحلیل تکنیکال استفاده کنیم؟
یک تحلیلگر تکنیکال از دادههای حجم و قیمت یک دارایی برای تعیین ارزش آن استفاده میکند. تحلیلگران تکنیکال برای جمعآوری یک تصویر کامل از دو نوع شاخص پیشرو (Leading) و پسرو یا متأخر (Lagging) استفاده میکنند.
- شاخصهای پیشرو: شاخصهای پیشرو برای پیشبینی ارزش آتی دارایی استفاده میشوند. شاخصهای مختلفی در زیرشاخه «شاخصهای پیشرو» قرار میگیرند که شامل این موارد میشوند:
- شاخصهای قدرت نسبی (RSI): این شاخصها نشان میدهند که آیا یک دارایی بیش از حد خرید شده یا بیش از حد فروخته میشود. بنابراین، روش خوبی برای پیشبینی افزایش یا کاهش ارزش دارایی است. با بررسی شاخص قدرت نسبی یک دارایی بهخوبی میتوانید روند قیمتی آن را پیشبینی کنید.
- شاخصهای مومنتوم (Momentum): این نوع شاخصها، نرخ تغییر ارزش را نشان میدهند، یعنی اینکه ارزش دارایی با چه سرعتی در هر جهت تغییر میکند. برای بررسی این موضوع، یک تحلیلگر مواردی ازجمله شاخص قدرت نسبی و واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) یک دارایی را بررسی میکند.
- شاخصهای متأخر: شاخصهای متأخر به سرمایهگذاران و تحلیلگران هشدار میدهند که قرار است در آینده یک الگوی خاص تشکیل شود. این شاخص قبل از تشکیل الگو نمایان میشود. شاخصهای متأخر به سرمایهگذاران میگویند که بسته به الگوی پیش رو باید برای خرید یا فروش آماده شوند. شاخصهای مختلفی در زیرشاخه «شاخصهای متأخر» قرار میگیرند که شامل این موارد میشوند:
- شاخصهای روند: همانطور که از نام آنها پیدا است، این شاخصها برای تحلیل روندهای موجود در قیمت یک دارایی در طول زمان استفاده میشوند. تحلیلگران برای بهکارگیری شاخصهای روند از میانگین متحرک و حجم تعادلی (OBV) یک دارایی استفاده میکنند.
- شاخصهای بازگشت به میانگین (Mean Reversion): درنهایت، روند قیمت یک دارایی پس از مدتی جهت خود را معکوس میکند. مثلاً، همانطور که قیمت بیت کوین مدتی افزایش مییابد، پس از آن روندش نزولی خواهد شد. شاخصهای بازگشت به میانگین، شاخصهایی هستند که یک تحلیلگر به دنبال آن است تا زمان وقوع جهت معکوس را تعیین کند. در چنین مواردی برای تشخیص زمان معکوس شدن روند قیمت از شاخص نوسانساز بولینگر (Bollinger imbalance oscillator) کمک میگیرند.
شاخص حجم، یکی دیگر از شاخصهایی است که تحلیلگران تکنیکال از آن استفاده میکنند و زیرشاخه هر دو شاخص متأخر و پیشرو قرار میگیرد.
- شاخص حجم: این شاخص با استفاده از حجم خریداران در مقابل فروشندگان نشان میدهد چه کسی بازار را در دست دارد. نوسانسازهای کلینگر و شاخص حجم تعادلی، ابزار خوبی برای محاسبه شاخص حجم هستند.
مقایسه تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال
بحثهای زیادی بین طرفداران هر دو روش وجود دارد، بهطوری که یک گروه معمولاً استدلال دیگری را رد میکند. بااینحال، هر دو دارای نکات مثبت و منفی هستند.
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال، روشی عالی برای تعیین ارزش بلندمدت یک شرکت است. با بررسی بسیاری از دادهها، یک تحلیلگر فاندامنتال قادر خواهد بود تصویر کلی بسیار خوبی از ارزش واقعی یک شرکت یا دارایی داشته باشد. بااینحال، این امر فرایندی بسیار زمانبر است و لذا برای پیشبینی ارزش دارایی در کوتاهمدت، کارآمد نیست. علاوه بر این، از منظر ارز دیجیتال، ممکن است ناقص باشد. هنگام تحقیق در مورد شرکتها و تحلیل سود و زیان آنها، یک تحلیلگر میتواند بهراحتی دادهها را پیدا کند، چراکه در دسترس هستند. مالیاتها و سایر موارد را ثبت میکنند. بااینحال، ارزهای دیجیتال، داراییهای دیجیتال غیرمتمرکز هستند و برخلاف اینکه بلاکچینها دارای دفتر کل شفاف و باز هستند، ردیابی تمام دادههای لازم برای یک تحلیل فاندامنتال بسیار دشوار خواهد بود.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال روشی عالی است برای پیشبینی اینکه چه اتفاقی برای ارزش یک دارایی در کوتاهمدت خواهد افتاد. همچنین این روش برای سرمایهگذاران مفید است، زیرا از هر دو شاخص پیشرو و متأخر استفاده میکند، به این معنی که نهتنها تصویر خوبی از اتفاقات بعدی ارائه میدهد، بلکه زمان آنها را نیز نشان میدهد. علاوه بر این، ازآنجاییکه در تحلیل تکنیکال از نمودارها و اعداد استفاده میشود و نیازی به در نظر گرفتن عوامل احساسی نیست، بسیاری از کارهای موردنیاز برای تحلیل تکنیکال را میتوان به صورت خودکار انجام داد، درنتیجه، زمانی تلف نمیشود. بااینحال، یک تحلیلگر تکنیکال در درجه اول، روندها و الگوها را در نظر میگیرد، بنابراین هنگامیکه قیمت تغییر جهت میدهد، بیفایده هستند و سرمایهگذار در مورد اینکه ارزش دارایی چه میشود، اطلاعی نخواهد داشت.
علاوه بر این، بهکارگیری تحلیل تکنیکال به ابزارها یا شاخصهای متعددی نیاز دارد و استفاده از یکی از آنها به تنهایی، کل فرآیند را بیمعنا میکند. نکته منفی که در رابطه با تحلیل تکنیکال وجود دارد این است که تحلیلگران تکنیکال از نمودارهای مختلفی در دورههای زمانی متفاوت استفاده میکنند، این بدان معنا است که آنها نظر متفاوتی با یکدیگر دارند و رسیدن به نتیجهای یکسان برای آنها بسیار دشوار است. این امر موجب مبهم شدن تحلیل تکنیکال شده است، بهطوریکه تحلیلگران اغلب به نتایج کاملاً متفاوتی در مورد عملکرد یک دارایی میرسند. این امر بهعنوان «فلج تحلیل» شناخته میشود.
تحلیلهای فاندامنتال و تکنیکال در بازار ارز دیجیتال چگونه کار میکنند؟
بازار ارزهای دیجیتال از این جهت که صرفاً دیجیتالی و غیرمتمرکز است با بازار سهام متفاوت است. این امر دسترسی به دادههای موردنیاز برای تحلیل فاندامنتال را دشوار میکند و باید سراسر بلاکچین را برای یافتن اطلاعات مناسب جستوجو کرد. امری که بسیار وقتگیر و احتمالاً بیثمر خواهد بود.
استفاده از تحلیل فاندامنتال در بازار ارزهای دیجیتال
بااینحال، نمیتوان گفت که تحلیل فاندامنتال در بازار ارزهای دیجیتال بیکاربرد است. تحلیل فاندامنتال، یک ابزار بسیار مفید برای تعیین ارزش یک ارز دیجیتال در بلندمدت است. اگرچه ممکن است یک تحلیلگر بهاندازه اطلاعات سهام یک شرکت، به اطلاعات ارزهای دیجیتال دسترسی نداشته باشد، اما همچنان میتواند ارزش بازار، تاریخچه قیمت، ارزش کل قفلشده (TVL) و سایر شاخصهای ارزش را بررسی کند. علاوه بر این، تحلیلگران میتوانند صنعتی را که یک ارز دیجیتال خاص در آن قرار دارد، بررسی کنند. مثلاً تحلیلگران میتوانند در حوزه هنر، پلتفرمهای مبتنی بر NFT مانند ECOMI را بررسی کنند یا در صنعت موسیقی، پلتفرم Audius را در نظر بگیرند.
استفاده از تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال
تحلیل تکنیکال بهنوبه خود یک روش عالی برای پیشبینی اتفاقاتی است که در کوتاهمدت رخ میدهند. برای تحلیل تکنیکال، ابزارهای زیادی در دسترس هستند تا ارزیابیهای خوبی از ارزش دارایی در آینده صورت گیرد. بیشتر این ابزارها در بازار ارز دیجیتال عملکرد خوبی دارند. برخلاف تحلیل فاندامنتال، دادههای موردنیاز برای تحلیل تکنیکال ازجمله نمودارهای قیمت و دادههای تاریخی بهراحتی در سایتهایی مانند coinmarketcap و coingecko در دسترس هستند. یک تحلیلگر تکنیکال بهراحتی میتواند دادهها و نمودارهای لازم را پیدا کند. همه این نمودارها با تمرکز بر بازه زمانی در وبسایتهایی که مطرح شدند قرار دارند. با استفاده از دادهها و نمودارهای قیمتی، میتوانید الگوهایی مانند الگوهای ABCD را تشخیص دهید و براساس آن به سرمایهگذاران بگویید ارزش یک ارز دیجیتال در آینده چهقدر خواهد بود.
جمعبندی
برخلاف اختلافات مداوم بین این دو نوع تحلیل در دنیای ارزهای دیجیتال و معاملات سهام، استفاده از تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال باهم، مزایای خود را دارد. بااینحال، نکته اصلی که باید در نظر گرفت این است که اگرچه تحلیلگران احتمال کسب سود سرمایهگذاران را بالا میبرند، اما هیچچیز در معامله قطعی نیست. بنابراین، در کنار یادگیری اینکه کدام نوع تحلیل متناسب با نیازهای شما است، باید خود را برای مواقعی که هیچچیز درست پیش نمیرود، آماده کنید.
دیـــدگـاه خـود را بـه اشــتراک گــذاریــد